معنی عشق....

خیره می شد به جایی آن دور دورهای افق و آرام - جوری که سخت می شد فهمید
- سرش را تکان می داد... این داستان ِ همیشگی بود... هر وقت برایش از دل می گفتم...
هرگز نگفت چرا... می گفت باید خودت بفهمی... باید بچشی...
حالا سالها گذشته...
کسی برایم از دل می گوید... خیره می شوم به جایی آن دور دورهای افق و آرام
- جوری که کسی نفهمد - سرم را تکان می دهم... چیزی مثل همیشه توی دلم با
صدای بلند می شکند... نمی شنود... می پرسد چرا؟... نمی گویمش...
می گویم باید خودت بفهمی... باید بچشی... به دل اما واگویه می کنم کاش نفهمی...
کاش نچشی... ![]()

امروز بهترین ساعتم رو شکستم؛
چون لحظه های بی تو بودن را به رخم می کشید ...
.........................................................................
هوای شهرم سرداست وخشک....کاش باران می امد..![]()
خودسوزی دریاچه ی پریشان جیگرم را می سوزاند![]()
هنوزتعطیل نشدیم مادرگرانقدرهزارتاکار برام ردیف کرده ازشیشه پاک کردن گرفته
تا شستن ایوان وبخارکشی![]()
کسی در شهرم از ازمون ریاضی به نام کانگورو خبرنداردحتی سازمان اموزش و پرورش![]()
به نام آنکه همه دوستش داریم ...