بهار در بهشت

 گفتم دل و جان در سر کارت کردم     هر چيـز که داشتم نثارت کردم

  گفتا تو که باشي که کني يا نکني    آن من بودم که بي قرارت کردم

 

مخاطب خاص دارد

به ياد تودر خواب، بيدارم و در بيداري با روياي تو شادروزهاي زندگي ام قرباني آينده و مدفون

در گذشته اند و انگار حال، بي حال !حال ها در شتاب رسيدن به روياهاي آينده چه زود گذشته

 مي شوند مائيم مبهوت ، پس اين حال که مي گفتند کدام بود؟

شايد همين حروفند که زير دستان من ميغلطند

اما نه . اينها همان آن که مي آيند، ميروند و بايگاني مي شوند

پس ما چه مي شويم ؟کجا ايستاده ايم ؟

من اما مي خواهم قاب رويايت را در حال قلبم آويزان کنم تا که هرگز در دالان زمان ناپديد نشود

با تو ديگر حال و گذشته و آينده ام يکي مي شوند

همه شوق و لبخند......

......................................................................................................................

هوابهاری و بسیار عالی است محل اقامت کنارحرم و غذاعالی

واقعا اینجا بهشت است جای همه تان خالی نماز زیارت برای همه خواندم

امیدوارم سالی پراز شادی و پول را شروع کنیم

دعوت كرده برم بشينم سر خوان رحمتش.......

 

من با چه رو به ساحت قدس تو  رو  کنم؟    من کیستم که با تو دمی گفتگو کنم؟

مشهد میریم..! حالی به هولی!

اصلا نمیگم چقد دلم واست تنگ شده بود.

 اصلا نمیگم در طول این مدتی که هم رو ندیدیم چه افتضاحاتی به بار آوردم.

اصلا نمیخوا م بگم توی دلم چی گذشته و چی میگذره. نه!

نمیخوام یادآور بشم که تو مال منی!مال من!

نمیخوام این حس حسادت رو دوباره بهش جون بدم.

آقا میخوام بگم خسته ام.خسته! ملتفتی؟از همه چی.

از اینهمه اضطراب برای کار بیشتر و پول بیشتر

از اینهمه اضطراب برای وقت کم و درس زیاد.

از اینهمه اضطراب برای سوت پایان و دست خالی!

از اینهمه بدیاز بوی گند اخلاقاز چرک دل.

از زنگار چشم.از قلب شکستهآره میخوام غر بزنم.

همینه که هست!میخوام گریه کنم. منسوب به خودتم آخه قربونت برم!

مگه نه؟

نمیخوای بغلم کنی؟اصلا دلت میاد همینجور وایسی و نیگام کنی؟

حالا ما یه کاری کردیم! خب شما هم شتر دیدی ندیدی

  

 اينم هفت سين سمفونی صبر

      سَلامٌ قَولاٌ مِنْ رَبِ الْرَّحيم         

      سَلامٌ عَلي مُوسي وَ هاروُنْ       

      سَلامٌ علي آلِ ياسينْ   

      سَلامٌ عَلي الْمُرسَلينْ                   

      سَلامٌ  عَلي نُوحِ فِي الْعالَمينْ     

      سَلامٌ عَلي اِبْراهيم                                                    

       سَلامٌ عَلي آلِ طاها 

تو همان اتفاقی

که قرار است روزی

در پائیزی ترین اوج یک احساس

بر دل تنهای من

بی صدا بیفتد .

.................................................................................................................................

بچه ها تو را خدا اگه توی این دنیای مجازی ناراحتتان کردم  ببخشید و حلال کنید

اگه اومدی و اینجاروخوندی بدون خیلی دوست دارم اولین نماز زیارتم مال توو ارزوهات

سال نو کنار حرم امام رضا دعاگوی همه تان هستم

آخرین پنجشنبه سال کنار شهدابوی بهشت را حس میکنی

 

من را به غير عشق به نامي صدا نکن.غم را دوباره وارد اين ماجرا نکن..!

جايي چيز قشنگي خوندم که درباره ي شهيد چمران بود از قول همسرش.

 دقيقش يادم نيست اما همچين چيزي بود:


هنگامي که به خواستگاري آمده بود,

  مادرم به او گفت:" تو نمي تواني با دختر من ازدواج کني . دختر من هر روز صبح

 که از خواب بيدار مي شود, تا قبل از اينکه مسواک بزند

 يک نفر تخت خوابش را مرتب کرده و صبحانه اش را به همراه شير به اتاقش

 برده است."

چمران گفت:" من نمي توانم براي ايشان مستخدم بگيرم. اما قول مي دهم

 هميشه تخت خوابشان را مرتب کرده و صبحانه را در اتاق, روي تختشان بگذارم."

ايشان تا اواخر عمرشان اِصرار داشتند که رخت خوابم را خودشان مرتب و صبحانه

 را نيز آماده کنند.

اين مطلب رو (که توي يک مجله ديده بودم) چندين بار خوندم و هر بار,

بيشتر از قبل ازش لذت بردم.

يادم افتاد به محبت کردن امام به همسرش و اون نامه ي محبت آميز.

 از ديدن نامه ي امام خميني (ره) هم به شدت انگشت به دهن موندم!

اين نامه حضرت امام خميني (ره) در سن 31سالگي به خانمش هست

  که در زمان عزيمت ايشان به عربستان براي انجام اعمال حج ، توي کشتي نوشته اند.

تصدقت شوم ‍، الهي قربانت بروم ، در اين مدت که مبتلاي جدائي

  از آن نور چشم عزيز و قوت قلبم گرديدم متذکر شما هستم

  و صورت زيبايت در آئينه قلبم منقوش است.

  عزيزم، اميدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند.

حال من با هر شدتي که باشد مي گذرد ولي بحمدالله تا کنون هر چه پيش آمده خوش بوده

 و الان در شهر زيباي بيروت هستم ‍. حقيقتا جاي شما خالي منظره خوش دارد

 . صد حيف که محبوب عزيزم همراه نيست که اين منظره عالي به دل بچسبد.

ايام عمر و عزت مستدام


تصدقت ، قربانت ، روح الله  


مخلص کلام. محبت, اون چيزي نيست که ما انجام ميديم... خيلي زيبا تره!

جااااااااااااااااااان

مخاطب خاص دارد:

چند وقتی است که فکر می کنم که نکند تو خود منی!

 اصلآ چه تفاوتی دارد ؟؟ من ؟ تو؟ ما ؟ همه ی این ها فقط ضمیرند برای صدا کردن .

 حتی نامت هم آن چیزی نیست که من در تو می بینم .بزرگتر از آنی که در یک اسم جا شوی.

می خواهم احساسم را بنویسم : دوستت دارم .

 باز هم تکراری شد و همان دوستت دارم ساده .تو اما دست کم نگیر .

 

دوستت دارم

اومدم دست دردمان را مداوا کنم به قرص حساسیت داشتم و سرمفاصلم قرمز شدندو دستام

دیگه جمعه میرم سفر ولی جایی که ملائک در رفت و آمدند

دیگه ته جیبم داره عنکبوت تار میزنه همه را خرج کردم

امروز خیلی کار دارم امیدوارم به همشون برسم از خرید ماهی تا میوه وهفت سین !

خوب گوش کنید صدای کف زدن بهار را می شنوید؟

 

 

میخواهم  بگویم :فقرهمه جا سر میکشد . فقر، گرسنگی نیست ،

عریانی  هم  نیست. فقر، چیزی را  " نداشتن " است، ولی، آن چیز پول نیست،

 طلا و غذا نیست .فقر، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته ی

یک کتابفروشی می نشیند. فقر،  تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌

که روزنامه های برگشتی را خرد میکند .فقر، کتیبه ی سه هزار ساله ای است

که روی آن یادگاری نوشته اند. فقر، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل

به خیابان انداخته میشود.  فقر، همه جا سر میکشد . فقر ، شب را " بی غذا  "

سر کردن نیست !فقر ، روز را  " بی اندیشه"   سر کردن است ! 

 

ديروز برای چندمين بار نامه علی عليه السلام به مالک اشتر رو خوندم و به نتيجه

رسيدم که علی رغم شايعات دشمنان که می گويند برخی از  مسئولين کشور

 نامه رو نخونده اند

- اتفاقا خيلی هم دقيق خونده اند . چون مو به مو بر خلافش عمل می کنن !!!!!!!؟

 

 بي تو هر لحظه مرا بيم فرو ريختن است

 مثل شهري كه به روي گسل زلزله هاست

................................................................................................

چقدر این روزها تند تند میگذرند

دلم مبخواست همه میفهمیدن هویت ناشناخته اش راتاراحت تر زندگی کنه

دلم هوای فیلم های قدیمی ایرانی کرده مثل گنج قارون یا بده در راه خدا

دلم یک دل سیر احساس میخواد 

خواننده ایی که از بچگی صداشو دوست داشتم مورد سوقصد قرارگرفت

ان شا ا... سال ۹۰ سال رسيدن به آرزوهاتون باشه

دوستان مثال اعمال ما وموندگاريشون براي ما مثال كيسه هست وگندم 

 آره كيسه وگندم توضيح ميدم!

ببينيد ما آدما۳ دسته هستيم بعضيامون خوب مي تونيم اعمال جمع كنيم

 براي خودمون واجبات ومستحبات الي ما شا ا... به جا بياريم روزه مستحبي  بگيريم

 نماز شب بخونيم سينه بزنيم قران بخونيم وهزارتا جيز ديكه وثوابشو برا خودمون جمع كنيم

 اما اون كيسه ايي كه محل نگه داري اعمالمون هست و نداشته باشيم

يا اون كيسه سوراخ هايي از جنس عجب ،ريا، دورويي و... داشته باشه

وهمه اعمالمونوكه باسختي بدست اورديم از  بين ببريم!

 گروه بعدي گرویي هست كه اصلا اعمالي جمع نمي كنند كه نيازي به كيسه ايي

 داشته باشند وگروه سوم اونايي هستند كه هم اعمال خوبي  دارند

 وهم كيسه نگهداري خوبي !  خوش به حالشون!!!!

اونايي كه اعمالي ندارند كه حسابشون معلومه اما اونايي كه اعمال جمع مي كنند

 ونگهداري نميكنند كه يكيش خودم هستم خيلي اوضاع خرابي دارند اخه مي شند

 خسر الدنيا والاخره!!!!

هم دنياي خراب هم آخرت خرابتر بياييد حالا كه سال نومیشه

به هم قول بديم تا كيسه هاي نگهداري  اعمالمون رو با تكبر ، عجب، ريا و... از بين نبريم

 واز خداي مهربون بخواييم كه قلبمون ونيت هامون وبه نورش جلا بده وديده هامون رو

 خدايي كنه وحالمون رو به بهتربن حال ها كه عبادت خالصانه

وجود مقدس و بی كرانش هست تغيير بده.

مینویسم از تو و برای تو  

بدون هراس از خوانده شدن بگذار همه بدانند

 مینویسم برای تو  برای تویی که بودنت را 

 نه چشمانم میبیند  نه گوشهایم میشنود  و نه دستانم لمس میکند

 تنها با شعفی صادقانه  با دلم احساست میکنم 

 نازنین همیشگی من صاحب نوشته های من  تک سوار دلم

 اگر باشی میمانم         اگر بگویی اوج میگیرم

 اگر بمانی قربانی بودنت میشوم

 تو فقط:بیا..بگو...بمان....

امروز دلم نمیخواست اصلا تو مدرسه بمونم دلم هوای بیرون را داشت

امروز ازم کلی کار کشید تازه بعدشم میگه هنوز کارها مونده باید خودم انجام بدم

خدا به کارهام رنگ خدایی بده نه ریا

حرف دل

پايان سال است و من هستم و فکر منو  يه مشت سوال بی فايده !ميگما :

چه فايده ؟ ...........

............. چه فايده من و تو خلق شديم و هی سال به سال می کنيم و هی مصرف و مصرف

و نق و نق  و بالا و پائين و ..... و يه خدايی که ميگه : ( حديث قدسی ) :

بنده من هر چی از تو به بالا مياد معصيته و هر چی از جانب من به سوی تو مياد نعمت

 و خير ! راستی چه معامله بی نظير و عجيبی !!!!؟

.......... چه فايده که شبم صبح ميشه صبح هام شب و همشم غر می زنم که اين چه وضعه

 گذرون عمره و البته فقط غره ... !؟

........ چه فايده که زيارتام حضور نداره و تغيير هم نداره و بقول يکی از بر و بچ حيوون رفتيم

حيوون تر اومديم !؟

....... چه فايده  که دنيا رو داره آب می بره و جهان در معرض انفجاره و مثل منی در گير

 نفسانيت ها

مخاطب خاص دارد:

آفتاب پنجره ات را ميشناسد حتي اگر بسته باشد.

مهتاب به ديدارت مي آيد حتي اگر خسته باشد.

ودل هواي تورا ميکند حتي اگر شکسته باشد.

سلام خسته و فرسوده مرا از ميان اين کلمات پر حرارت

که به شورم آورده است بپذير.تو به بوي غزل و قافيه آميخته اي.....

ازآن همه روزهاي بي بديل اينجا برايم ماند و.... .عميقتر از گذشته آرزو ميکنم

 بهار برايت فصل تولد و زايش روزهاي آرزوهاي خوب باشد.

چو آرزو به دلم خفته اي هميشه و حيف..... .

دخترجوانی از مکزیک برای یک مأموریت اداری چندماهه به آرژانتین منتقل شد.

 پس از دوماه، نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می کند به این مضمون:

 لورای عزیز، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم

 و باید بگویم که دراین مدت ده بار به توخیانت کرده ام !!!

 ومی دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم.

  من را ببخش و عکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست

                                                                                     باعشق : روبرت

 دخترجوان رنجیـده خاطرازرفتارمرد، ازهمه همکاران ودوستانش می خواهد

 که عکسی ازنامزد، برادر، پسرعمو، پسردایی ... خودشان به اوقرض بدهند

 وهمه آن عکس ها راکه کلی بودند باعکس روبرت، نامزد بی وفایش،

 دریک پاکت گذاشته وهمراه با یادداشتی برایش پست می کند، به این مضمون:

 روبرت عزیز، مراببخش، اما هر چه فکر کردم قیافه تو را به یاد نیاوردم،

 لطفاً عکس خودت راازمیان عکسهای توی پاکت جداکن وبقیه رابه من برگردان..... 

     

 خانمها لطفا فمنیست بازی در نیارید آقایان هم دلخور نشید

امشب دیدم قیمت گوشی های موبایل رفته بالا اونم به خاطر افزایش قیمت درهم

دلم میخواد تا هستم هرکاری از دستم بر میاد براش انجام بدم

نمیدونم چرا بی خودی ازم ناراحت میشه

 

دنیا و داماد

يک وقتي داشتم حافظ مي خواندم.خواجه ي شيراز توي يکي از غزلها، توي مصرع اولِ يک بيتي،

 مي گفت:دل به دنيا مبند و اين ها، بعد توي مصرع دوم دليلش را مي گفت:...که

 اين عجوزه عروس هزار داماد است.

بعد از آن هميشه از خودم مي پرسيدم آخر و عاقبت اين دامادها با اين عروس چه مي شود.

هر چي هم به دفاتر ثبت ازدواج ها سر زدم چيزي دست گيرم نشد از سازمان ثبت احوال هم که استعلام

 کردم چيزي دستم را نگرفت.تا اين که يک روز يک کتاب حديثي که بعدا فهميدم خيلي هم مورد توجه

 علماست دستم رسيد.ارشاد القلوب- ديلمي.توي اين کتاب حديث جالبي ديدم.

يک روز حضرت مسيح(ع) دنيا را مي بيند از او مي پرسد؛

- تا حالا چند بار ازدواج کردي؟         - زياد

- همه ي شوهرات را طلاق دادي،نه؟         - همشون را کشتم!      با خودم گفتم بيچاره ها.

(و در يک نسخه ي خطي منحصر به فرد، به صورت - بيچاره، ما - ضبط شده است)

Laser Flowers Amazing Artwork

 یک جمله عمیق ازیک مرد به نام«مصطفی چمران»

همیشه آرزو داشتم اگر دوستانم میخواهند از من دفاع کنند

به خاطر حق دفاع کنند  

نه بخاطر محبت و دوستی، اگر به هدف من علاقمندند،

به خاطر طرفداری ازحق باشد نه رحم و شفقت

به دوستی دلسوخته و رنجدیده

که احیاناً کسب قلب او ثواب داشته باشد.


مخاطب خاص دارد:

فکر نمیکردم روزی در چشمان قهوه ای رنگت

                         تصويرم  غرق شود ! 

دیگه الان همه ی بچه هاسرجلسه هستندمنم خوابیدم تا۸صبح برای اولین بار

چقدر زود دوست داشتن قیافه اش عوض می شود!

دیگه باید شروع کنم به درس خواندن خودم

خدا رحمت را شامل حال همه مان کند

شهرم تر تر شده از بس باران می اید خدا راشکر

عشق ، خواسته هات رو بخاطر کسانی که دوستشون داری تغییر میده

 
 
طلبه جوان هر روز می‌رفت دبیرستانها درس انگلیسی می‌داد. پولش هم می‌شد
 
 مایه امرار معاش. می‌گفت اینطوری استقلالم بیشتره، نواقص حوزه رو بهتر می‌فهمم
 
و با شجاعت بیشتری می‌تونم نقد کنم. بهشتی تا آخر هم با حقوق بازنشستگی
 
آموزش و پرورش زندگی می‌کرد.

***

از بهشتی پرسید؛ روحانی هم می‌تونه تو شورای شهر بره؟ گفت: روحانی همه جا می‌تونه بره

به شرط اینکه علم اون رو داشته باشد نه اینکه تکیه‌اش به علوم حوزوی باشه.

گفت: صرف روحانی بودن به فرد صلاحیت ورود به هر کاری رو نمی‌ده.

حالا یک نگاه کنید ببینید چه کاره نیستند؟

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

 

بوی عید...

 تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

۱- "دل کندن اگر آسان بود،فرهاد به جای بیستون دل می کند"...

٢- "وقتی باخدا گل یاپوچ بازی می کنی،نترس!چون خداهمیشه دو دستش پر است"...

۳ـراستش بعضی وقتا اصلا درک نمیکنه چقدر باید حواسش به حرف زدنش باشه

۴ـسالگرد شهادت شهید همت گذشت و من دریغ از خواندن یک یاسین

۵ـاین صبح جمعه از کلاسها راحت میشم

امروز

حالم خيلی بد بود . عرق سردی به پيشونيم نشسته بود .  چشام خوب نمی ديدن . دنيا

برام تار شده بود . دست و پام سرد شده بود . صدای گريه اطرافيانو ميشنيدم . دکتر بآرامی

 گفت : ديگه کاری نميشه کرد !!!! باد خنکی می وزيد . کودکيم . جوونيم . کارام . بديا و

خوبيام . سختيا و شاديا . همه و همه از جلوی چشمام رژه می رفتن !!!

ناگهان با صدای سفيری از جا پريدم . يه بليط کنار تختم بود !!؟ چشمم به اسم خط خورده ام

روی بليط افتاد . زيرش جمله ای به رنگ قرمز توجهمو جلب کرد :

اين بار نمی برمت . وقت داری . برو زندگی کن تا دفعه بعد !!!! عزرائيل !!؟

همینا!!!

امروز روز خوبی است...

روز خوبی است برای اینکه اعتراف کنم حالم خوب نیست...  

 هروقت به این تصویر نگاه میکنم یاد آنالیا می افتم

یعنی میشه توی این شهر زندگی خوبی داشت؟میشه رفت و ماند؟

امروز اندازه ی یک عمر کار دارم این نوشابه های انرژی زا هم منو معتاد کردن

حالا فهمیدم اگر بخوان وام بدن ۳سوته میدن باور کنید

صبح زودبه قصد کله پاچه رفتم بیروندریغ که بسته بود

زن هم زن های قدیم حرف گوش کن...مطیع....ساده....

 

 

همیشه آرزوم این بود....

 

    دوستت دارم عشق من                                                        

اسیرم در قلب مهربانت برای همیشه و تا ابد .

 یک کلام ، تا ابد از ته دل دوستت دارم عزیزم.

 مرا تنها نگذار ، با من باش و با یکدلی و یکرنگی دوستم داشته باش

 خیلی دوستت دارم بیشتر از آنچه که تصور میکنی ،

 از تمام دار و ندارم در این دنیا یک دل داشتم آن هم به تو تقدیم کرده ام

 این دل شکسته ام برای توست و به عشق بودن تو زنده است...

 لحظه به لحظه نام تو را زیر لب زمزمه میکنم ، لحظه طلوع

  تا غروب خورشید و لحظه غروب تا سحرگاه فردا دلتنگ تو هستم

و در انتظار دیداری دوباره با تو...

 تو تمام هستی منی ، با سرنوشت می جنگم تا به تو برسم ای هستی من..

 به من محبت و عشق برسان که تنها امیدم به این زندگی تنها عشق توست.

 همه عشقم ، همه هستی ام ، همه وجودم ، عطر نفسهایم همه و همه برای توست....

 سرت را بر روی شانه هایم بگذار و برایم درد دلهایت را در گوشم زمزمه کن...

 شانه هایت را برای همیشه و تا ابد میخواهم ، بگذار من نیز سرم را بر روی آن

 بگذارم و برایت از این قلب عاشقم بگویم....

 دلم همیشه در جستجوی تو بوده است و همیشه آرزو داشتم

  عاشق قلب مهربان تو باشم و در قلب مهربان و عاشقی مثل تو اسیر شوم...

 اینک که تو را یافتم دیگر هیچ آرزویی از خدای خویش ندارم زیرا تو همان آرزوی منی

                                                  ای نازنینم!

 باور داشته باش که بدون تو این زندگی برای من به معنای زنده بودن نیست

  با تو نفس کشیدن برای من شیرین است ، با تو زندگی کردن برایم

  به معنای خوشبختی است ، با تو بودن برایم همان لحظه رویایی است ...

 پس با من باش ، با من زندگی کن ، و با من بمان تا من نیز با تو عاشقانه

 بمانم و لحظه به لحظه ، عاشقانه تر از همیشه از ته دلم بگویم :

 

 خیلی دوستت دارم عزیزم

چقدر لذت بخش است وقتی میفهمی برای یک نفرارزشمندی

ماموفقیم میدانم و میتوانیم پس صبر میکنم و مقاومت در مقابل سرنوشت

فردامیرم دنبال کارهای وام یعنی خدای به این بزرگی مشکل یک بنده ی ۷۰ کیلویی را

 نمیتونه حل کنه؟!!!حتما خیری توی این کار است

روزهای آخر کلاسهایم است بچه هادل نمیکنند بگم نصف شب هم بیایید میان

بعضی وقتا از اینکه زن به این خوبی داره و قدرشو نمیدونه زورم میگیره

گاهی از این همه سعادت میترسم..!من از کدامین روزهای با او بودن بگویم..!

 

 fish

 بعضی وقتا دل آدم نزدیکه بپوسه .. نزدیکه ها!

 یه جاهایی نزدیکه پای آدم سر بخوره .. نزدیکه ها!

 شیطون آدمو غافلگیر میکنه .. شده ها!

 با نفست دست به یخه میشی (یخه رو از مخرج اصلی ادا کنید) .. به جون خودم!

 ناک اوتت میکنه نفس لامروت .. شده ها!

 شیطون میاد که وایسه رو سینه ا ت ژست بگیره که آره ما هم .. شده ها!

 همین جاهاست که یه سایه از دور میرسه .. مث گروه میتی کومون .. (شد)

 

 بي تو هر لحظه مرا بيم فرو ريختن است

 

                            مثل شهري كه به روي گسل زلزله هاست

 برای تو: 

 و دوباره شب و اين همه دل تنگي مداوم براي تونمي دانم اين بار از چه بگويم

 و بنويسم از دست مهري که دير بازي است به سويم دراز شده ..

. و يا از بد بياري هاي مداوم در زندگي

 و صبوري مدام تر من در برابر همه ي آنها !!

.......................................................................................................................

از گرفتن وام منصرف شدم ولی از سرپرستی زنگ زدن که چرا انصراف دادید؟برید وام را بگیرید

سر درد مداوم و دندان درد این روزها چاشنی زندگی و روزگارم شده

مادرم امروز گندم را برای سبز کردن تو اب ریخت 

از حرفهایش امروز اصلا خوشم نیامد انگار فقط خودش تو زندگی با اهمیت است

یک بزرگتر از99....!!!

 

یک بزرگتر از 99 ... 

گفتم: صادقانه بگو چند درصد احتمال میدی من و تو مال هم بشیم.

 خندید و گفت 99% . اون یک درصد را هم گذاشتم مال بی وفایی.

 من هم خندیدم و چند ماه بعد فهمیدم

 که گاهی اوقات یک از 99 بزرگتر می شه....!!!!!!!!!

 ...............................................................................................................................

تملق

هندوانه زیر بغل کسی دادن در فرهنگ لغت یعنی چاپلوسی و تملق کردن!

حضرت مستطاب،مقرب درگاه،اولی الاولین،صاحب اختیار از صاحب الاختیار

جناب مستطاب،فرشته مقرب درگاه الوهیت،...حضرت عزراییل،...

خیلی چاکریم،دست بوسیم،نمک گذاریم،نوکریم،قربان قدمهایتان،

نکند خدای ناکرده موقع تشریف فرمایی بر بالین این حقیر صغیر سرا پا تقصیر،

اخلاق همیشه حسنه و خلق و خوی خوش و روی زیبایتان....

خدای ناکرده،زبانم لال به ما که رسید تبدیل شود به..........!!!!

                                                                                                     همین!

تقدیم به همکارهای خوبی که این روزها در حد تیم ملی دارن زبان انگلیسی میخونند

Orkut Scraps - Good Day

این زمانه هم میگذرد...!

 

اینجا دنیاست... نه اولهای اولش... نه آخرهای آخرش... یک جایی آن وسطها...

بیایید گولش را نخوریم... عقب عقب نمی رود... نمی ایستد... دارد جلو می رود...

آن هم با شتاب... خیلی هم با شتاب...

مخاطب خاص دارد:

 دوستت دارم

      نه تنها برای آنچه که هستی،

             بلکه برای آنچه که هستم،

                            هنگامی که با توام .

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

چقدر قشنگ برام نوشت :

تا دیروزفکر میکردم معجزه تنها در کتابهای داستان اتفاق میافتدامروز که به زندگی ام

قدم گذاشته ای دریافتم که همه چیز در همین نزدیکی ها رخ میدهد!!!

امروز صبح خیلی خوبی شروع کردم و تا ۸.۳۰ شب کاربودو کار و کار

خداراشکر حتی اگر چند دقیقه هم ببینمش اندازه ی یک نوشابه ی پر انرژی بهم قدرت میده

امیدوارم برنامه ریزی هایم درست و منطقی باشه

خوشحالم که خدا قلب را برای زندگی کردن آفرید

 

میگفت..!

 می گفت خونه شون که رسیدم کلاهها رو دادم بپوشن،بدو رفتن توی اتاق

جلوی آینه امتحان کنن.یکی شون دوید بیرون که: عمو عمو!

ببین این چِگَد خَله،به تُلا میگه دُلا!...

 سال جديد كه شروع ميشه يه برگ تازه از دفتر عمر ما باز ميشه

 دفتري كه به سرعت داره برگ مي خوره ومعلوم نيست

 كه اين برگ برگ آخر هست يا خير.

ما انسان ها عجيب فراموش كاريم وخونسرد!!!

اصلا انگار نه انگار كه هر لحظه اين دفتر امكان دارد  به پايان رسد

ودر پيشگاه حقتعالي به ميز محاسبه كشيده شويم آن هم چه حسابي!!!!!

 يا علييا علييا علييا علييا علييا علي

مخاطب خاص دارد

فصل هایت مال من        وصل هایم مال تو

ریشه هایت مال من       شیشه هایم مال تو

هفته هایت مال من        سال هایم مال تو

اشک هایت مال من       خنده هایم مال تو

درد هایت مال من         شانه های خسته من مال تو

                                                                               دوستت دارم

                    ForLove.ir

امیدوارم دعای خیر شما دوستانم پشت سر بچه های خوب مدرسه مان باشد

چشمهای ورم کرده اش منو به فکر انداخت کاش میشد کاری کنم برایش

امروز شهرم شلوغ بود و کماندوهای موتور سوار همه جا بودند

امروز با کلکی از دست پلیس هایی که کمین میکنند و جریمه در رفتم

جای شما سبز چقدر میخندم!!

سرنوشت گاهی بازیهای جالبی دارد... آنقدر که می شود یک چایی خوشرنگ

بریزی و بنشینی به تماشا...

بگذاری بازیت بدهد و آرام لبخند بزنی!...

به خاطر اتفاقات چند روزی که در کشورم رخ داد:

  ای کاش

 این را هم می فهمیدیم که

 چوپان دروغ گو

 سه بار دروغ ،نمی گوید!

بالاخره همه ی پول موبایل خرج شد بقیه اش برای مخاطب خاص کیف و کفش خریدم

این روزها صبح هابوی بهار رااز مناظری که میبینم حس میکنم از جمله دیدن دختروپسری دانش اموز

پشت درختای کوچه مان که عاشقانه دست در گردن هم ایستادن

گوشی موبایل که نخریدیم حداقل برم یک ۲۰۶ بگیرم

نمیدونم چه کسی میخواهد جواب خون شهدا را بدهد با این همه ادعایی که بعضی ها دارن!

لازم است....

http://www.dreasintuition.com/wp-content/uploads/2010/07/Alone-2-1.jpg

 لازم است گاهي از خانه بيرون بيايي و خوب فکر کني ببيني باز هم مي‌خواهي

به آن خانه برگردي يا نه؟

 لازم است گاهي از مسجد، کليسا  بيرون بيايي و ببيني پشت سر اعتقادت

چه ميبيني ترس يا حقيقت

 لازم است گاهي از ساختمان اداره بيرون بيايي، فکر کني که چه‌قدر شبيه

آرزوهاي نوجوانيت است؟

 لازم است گاهي درختي، گلي را آب بدهي، حيواني را نوازش کني،

غذا بدهي ببيني هنوز از طبيعت چيزي در وجودت هست يا نه؟

  لازم است گاهي پاي کامپيوترت نباشي، گوگل و ايميل و فلان را بي‌خيال شوي،

 با خانواده ات دور هم بنشينيد ، يا گوش به درد دل رفيقت بدهي

و ببيني زندگي فقط همين آهن‌پاره‌ي برقي است يا نه؟

 لازم است گاهي بخشي از حقوقت را بدهي به يک انسان محتاج تا ببيني 

در تقسيم عشق در نهايت تو برنده اي يا بازنده

لازم است گاهي عيسي باشي، ايوب باشي، انسان باشي ببيني مي‌شود يا نه؟

 و بالاخره لازمست گاهي از خود بيرون آمده و از فاصله اي دورتر به خودت بنگري

و از خود بپرسي که سالها سپري شد تا آن شوم که اکنون هستم

آيا ارزشش را داشت ؟ 

 ....................................................................................................................

بالاخره ما که گوشی بخر نشدیم رفتیم پولمان را دادیم یک جفت کفش

بعد از کلاس و خسته وخرد  شب بری خرید ..یعنی دل شیر داری با این ترافیک

دیگه نزدیک امتحان تیزهوشان میشیم و خودم نمیدونم دیگه چی نگفتم به بچه ها

امروز بچه های کلاسم شرمندم کردن با دسته های گل و نامه ی معذرت خواهی شان

امروز کسی یادش به معاون پرورشی مدرسه مان نبود حداقل روزش را بهش تبریک بگه

نزدیک غروب بود که دانش آموز سال گذشته ام از مشهد زنگ زد جلوی ضریح بود تونستم به آقا

سلام کنم و دعایی خیر                                          

                                             همینا!

 

 

قرن شمار!!

اولی(داشت تقویمش رو ورق می زد):تا چشم به هم بزنی عید شده ها... میشه ۹۰؟

دومی:آره... من چقدر از این تغییر عددا بدم میاد... وقتایی که دهگانِ سال عوض میشه

بدجور غصه م میگیره... ۶٩ که شد ٧٠ بد بود... ٧٩ که شد ٨٠ بد بود... ٨٩ که ٩٠

 بشه لابد بازم بده... راستی فکرش رو بکن سال ١۴٠٠ که بیاد فکر کنم از غصه بمیرم!...

 صدگانِ سال عوض میشه!... چه سالِ غریبی... البته اگه تا اون موقع زنده باشم هنوز!

سومی(مشغول کار بود):...

اولی(یک کمی فکر کرد):ایشاالله!

دومی:دستت درد نکنه!... چی ایشالله؟... اینکه ١۴٠٠ از غصه بمیرم؟

سومی:... (هنوزم سکوت)

اولی:نه بابا!داشتم فکر می کردم کی از فرداش خبر داره؟... اینکه تا ١۴٠٠ زنده بمونی

رو گفتم ایشاالله...

دومی:خوب اگه یه عمر طبیعی داشته باشیم احتمالش زیاده به ١۴٠٠ برسیم...

مگه اینکه تقدیر چیز دیگه باشه...

سومی:... (هنوزم کار و سکوت)

اولی:خوب آره... ١۴٠٠...

دومی:١۴٠٠...

سومی:خنده دار میشه ها!... اونوقت اونایی که ١۴٠٠ به بعد دنیا میان به ماها به چشم ماموت

نیگا می کنن... بعضی وقتا بهمون میگن یعنی شما ١٣٠٠ هم بودین؟؟؟...

مثل ما که به بابابزرگ مامان بزرگامون می گفتیم یعنی شما جدی جدی ١٢٠٠ بودین؟

... گیرم ١٢٩٩!...

 مخاطب خاص دارد:

رنگین کمان

       پس از باران می آید

                                  بی تو

                                             باران

                                                        بند نمی آید

صبح من و باران با هم از در خانه بیرون آمدیم

نمیدونم بچه ها شنبه که میشه چرا درس نمیخونند

خوب که فکر میکنم وام هیچ جوریش به دردنمیخوره حتی اگه بابای شاگردت تو تسهیلات باشه

خدا بهشت رانصیبتان کند

تئوری تغافل

http://www.teretereba.com/blog/media/blogs/picks/monkey.jpg

چند سال پیش یه استاد داشتیم ، استاد فلسفه بود !

موجود فوق العاده ای بود !

دوست داشتنی و دانا!

پر شرو شور و بامزه !

ساعتها باهم حرف می زدیم و خسته نمی شدم !

چند وقت پیش به طور اتفاقی دیدمش !

به طرز اغراق آمیزی آروم شده بود ! ازش پرسیدم :

 استاد خیلی آروم شدین ! علتش چیه؟

گفت : اگر می خوای  آروم زندگی کنی ، یک راه نشونت میدم ؛

 اونم تغافله ! و چندتا حدیث خوند و چندتا مثال آورد !گفت :

مثلا منٍ استاد می دونم فلان دانشجو داره منو مسخره می کنه ،

اما از این تئوری استفاده می کنم و میگذرم !!!!

گفت : این یه مثال پیش پا افتاده بود که می تونی تسریش بدی به کل زندگیت !!

بهش گفتم : ولی این جوری که زندگی سخت می شه ، آدم خرد می شه ،

هی هر چی می بینه به روی خودش نیاره !

گفت : آره ! ولی مسائل پیش پا افتاده ای که شاید تا دیروز خیلی ذهنتو

درگیر می کرد ، دیگه برات بی اهمیت می شن و این می شه که آروم

می شی ، تصمیم گرفتم تئوری استاد رو توی روابطم پیاده کنم !.

امروز وقتی که برای هزارمین رفتارش توی ذوقم زد!

دلم می خواست : به اون بنده ی خدا بگم : عزیزم !

چرا فکر می کنی متوجه نمی شم ؟

بعد با خودم فکر کردم این تئوری " تغافل " حضرت استاد ،

نباید در برابر بعضیها به کارش برد ، چون احتمالا ، فکر می کنه که

بنده ... تشریف دارم !

این موضوع باشه تا بعد براتون تعریف کنم که مردم چقدر پول را به دوستی ترجیح میدن

شاید منم گاهی این قدر توهین آمیز باشم !

.............................................................................................................

امروز گوشی تلفن را که قطع کردازخودم خجالت کشیدم کاش اصلا برای رضای خدا بهش زنگ نزده بودم تاکاری برای کسی انجام بده

اینو بخرم؟سی۷ نوکیا.....قرار شده قسطی بهم بده از بس رفتم سوال کردم

مغازه داره گفت هرجور بخواهی بهت گوشی میدم فقط بپسند

امیدوارم خدا برکت را از زندگی کسی نگیره

تازه فهمیدم بابای شاگردم مسول تسهیلات است اونم تو سرپرستی بانک

یک کلام ختم کلام..!

آدم وقتی خوشبخته که خوشبختی خودش با پای خودش اومده باشه

و خزیده باشه زیر پوست آدم... نه میشه به زور آوردش...

نه میشه به زور نگهش داشت...

                                                               همین! 

 

چقدر این روزها فشرده ترین اوقات زندگیم را میگذرانم

از بس گشتم دنبال گوشی موبایل خوب تو اینترنت خسته شدم

امیدوارم ما که به اهل زمین رحم میکنیم اهل اسمان هم به ما رحم کند

بافتنی

مخاطب خاص دارد:

  من عشق را

           رج به رج

             برقامت تو بافتم

                       دریغ که مردها

                                     از بافتنی

                                             فقط شکافتن را بلدند

  امروزآزارت دادم ببخش

تاآخرش باهاتم توکل میکنیم واز خدا کمک میخواهیم

.....................................................................................................

 

مردی از اینکه زنش به گربه خانه بیشتر از او توجه میکرد ناراحت بود،

 یک روز گربه را برد و چند تا خیابان آن طرف تر ول کرد … ولی تا رسید به خانه،

دید گربه زود تر از اون برگشته خونه، این کار چندین دفعه تکرار شد

 و مرد حسابی کلافه شده بود. بالاخره یک روز گربه را با ماشین گرداند،

از چندین پل و رودخانه پارک و غیره گذشت و بالاخره گربه را در منطقه ای پرت

و دورافتاده ول کرد. آن شب مرد به خانه بر نگشت آخرشب زنگ زد

و به زنش گفت: اون گربه خونه هست؟ زنش گفت: آره

مرد گفت : گوشی رو بده بهش، من گم شدم !

  

برای ثبت نام در یک آزمون آزمایشی به بچه ها گفتم بعد از مشورت با خانواده در صورت شرکت کردن

پیام بدید یکی از بچه ها با همان لحن خودش تو اس ام اس نوشته بود اجازه ما شما را خیلی

دوست داریم مادرمان گفته هرچی شما گفتیدانجام بدم اجازه ببخشید میام امتحان

کاش امروز ساعتی دیده بودمش

بهشت نصیبتان شود



 


 



السلام علیک یا رسول الله

السلام عليک يا رسول الله

میلادرسول الله مبارک باد

  عارفی گفته - خدا رحمتش کنه - :

خدا يا با تار مياره يا با تور و يا با تير .

خدايا چی ميشه بنده هات هميشه با تار بيان تا نيازی به تور و تير نباشه ؟

 خدايا چی ميشه بندگی يادمون نره ؟

چی ميشه تو رو ببينيم . احساست کنيم . سرمون از حيرت داره گيچ ويج می ره !

خدايا آرامش رو گم کردم . قلبم با اضطراب خو گرفته . درد دارم . جواب نميدی ؟

می رما !!!

خدايا اگه من غير تو کسی ندارم تو هم غير من کسی نداری !!!!!!!! چيه ؟؟ خودت تو سوره

طاها برای آدما گفتی : واصطنعتک لنفسی . تو رو برای خودم ساختم . پس تو هم غير من :

من لی غيرک !!!

خدايا آسمون و زمينت فريادشون در اومده . ميخوان بترکن . ميخوان رو سر ما خراب بشن .

 مايی که همه کار می کنيم غير بندگی تو .  رحم کن و بنده مون کن .

پرنده ها پرواز را دوست دارند

 به عشق پرواز زنده اند

 و من به باغچه كوچكي

 كه تو در دلم بنا كرده اي دل بسته ام.

....................................................................................................

دوباره گوشی ندارم چند تا دیدم ولی خیلی گران هستن

این چطوره؟ویواز از خانواده سونی اریکسون

                                

مریض شده دعاش کنید