این روزها اونقدر روزه خوار دیدم که فکر می کنم به اندازه تمام سالهای عمرم روزه خوار دیدم .

اصلا هم با علتش کار ندارم ...وقتی می بینم جوون های درشت هیکل مدعی قدرت ،

 با بازوهای پف کرده و ماهیچه های پیچ تو پیچ بطری های آب ولقمه های بی معرفتی دستشونه ،

حسابی حالم گرفته می شه...آخه آدم با چند نفر حرف بزنه؟

به چند نفر دوستانه حرفش رو بزنه؟ ...وقتی می گن تو آموزشگاه بهمون گفتن روزه بگیرین

 نمی تونین درس رو یاد بگیرین ، آدم تمام بدنش تیر می کشه...با خودم فکر می کردم

 حتما ابو علی سینا ، فارابی ، محقق،طباطبائی و همه افتخارات علم و فقه ،

روزه نگرفتن که به این جاها رسیدن...وقتی هیکل و تیپ بعضی از همین جوونهارومی بینم..

وقتی حرف هاشون یادم میآد:..من فقط یه روزروزه گرفتم ...........باور کنین خیلی تشنه ام شد

دیگه نگرفتم ....وقتی جلو چشمات آب رو سر می کشن ...

یاددخترهای 9ساله وپسرهای ۱۴پونزده ساله ای می افتی که تواین تابستون با اون بدن نحیف

و لاغر ولی قلب های آسمونی شون ، به خودشون اجازه فرار از میدون جهاد در رمضون رو ندادن

و مرد و مردونه پای عاشقانه های دلشون با خدا ایستادن ،ومن حتی از خودمخجالت می کشم ....

وقتی لب های خشک بچه هارو می بینم که با همه کوچیکی اش می گه دیگه من بزرگم

 باید بگیرم و ...می گیره..مرد و مردونه وقتی دیدم پیغمبرش گفته :

روزه داری در تابستان جهاد است ...،

یادسربازهای فراری ماه رمضون می افتم که عین بی عرضه های ترسو،ازمعرکه جهاد فرار می کنن...

راستی کاش همه می دونستن هیکل هم خیلی جاها به کارنمیآد...

آخه یه روز فراری ها رو می گیرن...اونروز نزدیکه ...

ان ربک لبالمرصاد

 

مخاطب خاص دارد:

     من مطمئنم گل ها

                  شبیه تو می شدند

                                 اگر خار نداشتند

..........................................................................................

خیلی التماس دعا دارم خیلی..حاجت هام فراوان