ندونسته هایم............
من و تو در دنيای ندونستنی ها و نمی دانم ها گير کرديم خفن ! 
چقدر زيبا مولامون فرمود که بدونيم از کجا اومديم و در کجائيم و به کجا می ريم !
از کجا اومديم که هيچی ... کاملا بی خيال !!!به کجا می رويم هم ايضا !!!! 
اما اين که کجا هستيم و اونی که ما رو اورده برا چی چی اورده و چی می خواد و من
چکاره ام و ازين سوالای فنی يکی از مشکلات هميشگی ماست .
حالا من و تو مونديم و ای نيستان مسما به ندونستان !!!!!
واله بالله روز شب فکرم و سخنم اينه . حتی قبل از اينکه بشنوم يه شاعری گفته همه دم
فکر من اينست و همه شب سخنم ....... بجون خودم راس ميگما ! 
زمونه بدجوری قر وقاطی شده .من که عين آن چهارپای محترم و نجيب در گل گيرفرموده ام . 
نمی دونم ...... جدی بايد از دنيا بهره ببرم يا نه ! نکنه اونجا بريم بگن ای بابا تو چقدر مزخرف
زندگی کردی ؟ کو عيشت و نوشت و کو بهره هات از دنيا . چقدر کنار دريا و در دامنه کوه به
آثار خدا خيره شد و از نعمتاش لذت بردی ؟ 
چقدر به تا تی کردن کودک خود نگريستی و از لذات های مشروعش به اسمونا رسيدی ؟!؟
مردک بيکار سر درد نکرده را دستمال بستی که چه ؟ نديدی چقدر مردم راحت خوردند و
آشاميدند و ..... آبرو هم داشتن و کسی هم کارشون نداشت و می گشتن و می خوردن و
می رفتن و می گفتن و می خوندن و چشامو رو هم ميذارمو تو رو بيادم میارمو ....... !!!!!!!!!!!؟ 
و .... نمی دونم ..... که بالاخره اين نفس کی ديگه بالا نمياد . کی ديگه اين دست بر کيبورد
نمی شينه و اين چشم مانيتورو نمی بينه . آيا اون وقت در حال چکاری هستی و چه دلی رو
شاد کردی و کيو سوزوندی و چه گفتی و چه شنيدی و شب و چگونه صبح کردی و خلاصه
پرونده است که مياد بالا تا جونم بياد بالا !!!![]()
( حديث پرانتزی :
آنچه از تو می ماند مقداريست که شادی توليد کرده ای نه آن ميزان که شاد شده ای . )
و ... نمی دونم ..... که بالاخره تو اين دنيايی که محکومم از هواش نفس بگيرم و از آدماش
رنگ بپذيرم چی چی مهمه ؟ مهم سياسته يا ديانته يا خدمته يا هنره يا ورزشه يا همشه يا
هيچکدومشه !!!!!!!؟ 
و .... نمی دونم ..... جدی کسی هست منو ببينه و حرفامو بشنوه و برام نگران باشه و جدی
جدی آقا دارم يا نه اونم منو بی خيال شده و ازين نمی دونما .فقط يه چيزو می دونم :
انسانم و عاشق دردمندی و جسارت و حرکت و مبارزه و اگه اينا رو ازم بگيرن احساس قرابت
با همون جناب چهار پای فوق الذکر می کنم ![]()
...............................................................................................................................
صبح باسختی تمام رفتم سرکلاس تاظهر مردم...باور کنید![]()
امروزشاگردم ازباغشون برام بادام تازه و پوست دار آورده بود خیلی معرفت میخوادبچه ها
هنوز اینجوری باشندیادسادگی های توی روستا افتادم![]()
دیشب که به همه خوش گذشت احیا؟من که منتظرم خدا این ۵۰۰میلیون دلار رابذاره تو زنبیل
بفرسته پایین دیگه..حالا شما را نمیدونم ![]()

به نام آنکه همه دوستش داریم ...